گویش

اجتماعی ، فرهنگی و ...

گویش

اجتماعی ، فرهنگی و ...

گویش

بسم الله
Allahın adı ilə
با نام الله


طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

آخرین نظرات

پیوندها

آیریلیق

چهارشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۰:۵۱ ب.ظ

فرهاد (رجب) ابراهیمی

متولد : روستای کورعباسلو (کورابازلی). نیر . اردبیل

معروف ترین اشعار : شعرهای «آغلاما» ، «آچیل سحر» و «آیریلیق» جزو نخستین کارهای «فرهاد» بود که با آهنگ‌های «سلیمی» و اجرای زنده‌ «وارتوش» (همسر سلیمی) از رادیو ایران پخش شد.

«علی سلیمی» که در آن زمان به‌عنوان رهبر اکستر بزرگ آذربایجانی رادیو ایران مشغول کار بود، در سفری که «رشید بهبوداف» به تهران داشت این قطعات را برای اجرا به او پیشنهاد کرد و همدلی و همکاری فرهاد و سلیمی در صدای رشید، راوی ترانه «آیرلیق» شد.

او همچنین مجموعه‌ ترانه‌های خود را در قالب کتابی با عنوان «آیریلیق» منتشر کرده است.

 

در ادامه مطلب موارد زیر را می خوانید :

           +زندگی نامه استاد از زبان خودش

  +توضیحاتی بیشتر

             +متن شعر آیریلیق

                      +و آهنگ آیریلیق

بنام خدا

خلاصه سر گذشت من

نامم: رجب ابراهیمی کورعباسلو(متخلص به فرهاد)

متولد: 1314 شمسی

محل تولد: ایران- استان اردبیل، ازروستاهای توابع شهرستان نیر- بنام «کورابازلی» یا کورعباسلو (درجوار قلعه باستانی بوینی یوغون) که اینک از روستاهای گردشگری (نمونه) در استان می باشد.

 

درشهریور ماه سال 1324 به همراه خانواده به تهران کوچ نموده و هنوز هم(بصورت دائمی ) در تهران بوده و همیشه خدا، در «کورعباسلو» و یا اردبیل هستم.

از کودکی به شعر وداستان وموسیقی علاقمند می باشم(شاید هم ازپدر ومادرم به ارث برده باشم) چون پدرم فوق العاده علاقمند به شعر و اهل موسیقی بود ومادرم نیز گاه با قصه گوئی ها و دو بیتی خوانی ها این حس را در من تحریک نموده اند، خصوصاً شبهای بلند زمستانها و پائیزها که با سوادان ده ما (کورعباسلو) در خانه ما تاپاسی از شب جمع شده به خواندن کتابهای داستانی از قبیل شاهنامه فردوسی، گلستان سعدی، لیلی مجنون، امیر ارسلان، مختار نامه و نیز به داستانهای«کوراوغلو» و «عاشق غریب»«شاه اسماعیل» و«عرب زنگی» وغیره ... پرداخته و گاهی نیز پدرم با زخمه های «تار» خود« خوش صدا» ها را همراهی می نمود، که در دوران کودکی ام از آن شبها خاطرات خوشی در ذهنم نقش بسته است. و نیز تاثیرات فراوان از «نوحه خوانی ها» و یا «عاشیقها» که در عروسی ها به «اختلاط» و بدیهه سرائی می پرداختند یافته ، و به شدت ،گاه تحت تاثیر اشعار آنان قرار می گرفتم.

در تهران آن روزها که بیگانگان کشور ما را مورد هجوم قرارداده و هر یک به سلیقه و خواست خود عمل نموده و مردم ما را بوسیله عوامل خوو مورد تعلیم و تربیت «سیستم خود» قرار میدادند، قد کشیده و با سختیهای زندگی دست و پنجه نرم کرده و قد میکشیدم.

با توجه به شرایط سنی( ده سال بیشتر) راه به «مدرسه دولتی»نداشته و از حیث معیشتی نیز بایستی در تامین زندگی خانوادهع نقشی بعهده می داشتم، که در نتیجه در «کلاسهای شبانه» و «آموزشگاه های خصوصی» پول پرداخته و درس می خواندم(مانند –بسیاری از فرزندان مردم فرودست).

ولیکن با مراجعه به«کتب» و« روزنامه ها» روز به روز به آموختن سواد علاقمند تر شده پیش می رفتم در این بین علاقه به خواندن اشعار حافظ وخیام وسعدی و یا شعرای معاصر (پروین، عشقی، بهار و دیگران ... در من و حتی بعضی تقلیدهای خام از آنها شدت می یافت. و گه گاهی نیز در«هجو» دیگران«شعرک» هائی می نوشتم.

تااینکه بعلت نزدیکی بیشتر زبان (گویشی) روستای زادگاهم، و نیز خواندن آثاری به زبان مادری ام و همچنین تشویق یک شخصیت ادبی، مرا بیشتر به سوی کار در بخش آذری شعر سوق داد(البته عامل تعیین کننده یکی اشتراکات فرم اشعاری و دیگری مضامین مشترک اجتماعی سرزمین ما ایران بود) در این بین دغدغه خاطری که همیشه مرا آزارمی داد سبب شد تا با یک استاد جوان و پر انرژی و دوره دیده و درس خوانده موسیقی بنام«علی سلیمی» آشنا شده و به کار«ترانه سرائی» به زبان آذری روی آورم، زیرا در آن زمان ( ومتاسفانه هنوز هم) به رشد و توسعه موسیقی نواحی و یا اقوام ایرانی کمتر بها داده شده و امکانات کافی و لازم (حداقل بمنظور مقابله با ابتذالات وهجوم فرهنگی بیگانگان) وجودندارد.

و من این کمبود را در آن زمان هم مناسب ندیده، خصوصاً در برخورد با شعر و موسیقی همسایگان( هم زبان)«کار نمیدیدم، بطوریکه بدون استفاده از شعر و موسیقی آن همسایگان، جشنها و عروسیهای ما(آذریها) رونق نیافته و برگذار نمی گردید.

زیرا«عشقها» و«دردها» وکامیابیهای فردی و اجتماعی آنان(بدلیل شرایط سیاسی خاص آن طرف رود) با خواستها و عشقها و سلایق ما( در ایران) همگونی نداشت.

این بود که به همراه زنده یاد«استاد علی سلیمی» که استادی کم بدیل در آهنگسازی وموسیقی شناسی آذربایجانی بود، از 1337 صمیمانه همکاری نموده و«ترانه سرائی» را اساس فعالیت ادبی وهنری خود قراردادم و در طی سالیان بیش از یکصد ترانه به زبان آذربایجانی با عناوین ومضامین ایرانی تولید نمودیم که اولین ومشهورترین آن همان«آیریلیق» بوده که به بیش از 56 زبان زنده دنیا ترجمه وتوسط خوانندگان بنام در سراسر جهان اجرا گردیده و می گردد. از انقلاب اسلامی به بعد نیز با سرودن سرودهای انقلابی و در جریان 8 سال دفاع مقدس به همکاری با صدا و سیمای تبریز و اردبیل ادامه داده و کما کان در خدمت سرزمین پدری و زبان مادری ام در ایران اسلامی می باشم.

ضمناً فارغ از عالم ادبیان هنر، از چهل سال به اینطرف اقدام به اجرای پروژه‌ای قابل توجه عمرانی نموده و روستای زادگاه خود(از قبیل جاده اسفالته، آب لوله کشی، برق سراسری، مخابرات بین المللی وشبکه گاز طبیعی) نموده و نیز با توجه به قرارگرفتن آن در جوار یک آثار باستانی فوق العاده (بنام قلعه بوینی یوغون) به یک روستای نمونه گردشگری استان تبدیل نموده ایم، که اینکه بیش چهارصد دستگاه واحد مسکونی شهری در آن ساخته شده است، و قطعاً در اینده نزدیک با استعانت از مساعدتهای مسئولین مربوطه، یک«روستا- شهر» مدرن را در 12 کیلومتری شهرستان نیر و یورتچی غربی شاهد خواهیم بود.

 

اردبیل- رجب ابراهیمی کورعباسلو (فرهاد)

 

منبع : http://ardabil.irib.ir

_______________________

آنچه که در پی می آید زندگی نامه استاد رجب ابراهیمی از ترانه سراهای شهیر نیری است که به قلم خود استاد به رشته تحریر در آمده است:

در یکی از روستاهای توابع شهرستان نیر- بنام «کورابازلی» یا کورعباسلو (درجوار قلعه باستانی بوینی یوغون) که اینک از روستاهای گردشگری (نمونه) در استان می باشد به دنیا آمدم.

در شهریور ماه سال 1324 به همراه خانواده به تهران کوچ نموده و هنوز هم(بصورت دائمی ) در تهران بوده و همیشه خدا، در «کورعباسلو» و یا اردبیل هستم.

از کودکی به شعر و داستان و موسیقی علاقمند بودم(شاید هم از پدر ومادرم به ارث برده باشم) چون پدرم فوق العاده علاقمند به شعر و اهل موسیقی بود و مادرم نیز گاه با قصه گوئی ها و دو بیتی خوانی ها این حس را در من تحریک می نمود، خصوصاً شب های بلند زمستان ها و پائیزها که افراد با سواد ده ما (کورعباسلو) در خانه ما تا پاسی از شب جمع شده به خواندن کتاب های داستانی از قبیل شاهنامه فردوسی، گلستان سعدی، لیلی مجنون، امیر ارسلان، مختار نامه و نیز به داستانهای «کوراوغلو» ،«عاشق غریب»، «شاه اسماعیل» و «عرب زنگی» وغیره پرداخته و گاهی نیز پدرم با زخمه های «تار» خود« خوش صدا» ها را همراهی می نمود، که در دوران کودکی ام از آن شبها خاطرات خوشی در ذهنم نقش بسته است و نیز تاثیرات فراوان از «نوحه خوانی ها» و یا «عاشیق ها» که در عروسی ها به «اختلاط» و بدیهه سرائی می پرداختند یافته، و به شدت،گاه تحت تاثیر اشعار آنان قرار می گرفتم.

در تهران آن روزها که بیگانگان کشور ما را مورد هجوم قرارداده و هر یک به سلیقه و خواست خود عمل کرده و مردم ما را بوسیله عوامل خود مورد تعلیم و تربیت «سیستم خود» قرار می دادند، قد کشیده و با سختیهای زندگی دست و پنجه نرم کرده و قد کشیدم.

با توجه به شرایط سنی( ده سال بیشتر) راه به «مدرسه دولتی» نداشته و از حیث معیشتی نیز بایستی در تامین زندگی خانواده نقشی بعهده می گرفتم، که در نتیجه در «کلاسهای شبانه» و «آموزشگاه های خصوصی» پول پرداخته و درس می خواندم(مانند بسیاری از فرزندان مردم فرودست).

لیکن با مراجعه به«کتب» و« روزنامه ها» روز به روز به آموختن سواد علاقمند تر شده پیش می رفتم در این بین علاقه به خواندن اشعار حافظ وخیام وسعدی و یا شعرای معاصر (پروین، عشقی، بهار و دیگران ... در من و حتی بعضی تقلیدهای خام از آنها شدت می یافت و گهگاهی نیز در«هجو» دیگران«شعرک» هائی می نوشتم.

تا این که به علت نزدیکی بیشتر زبان (گویشی) روستای زادگاهم، و نیز خواندن آثاری به زبان مادری ام و همچنین تشویق یک شخصیت ادبی، بیشتر به سوی کار در بخش شعر آذری سوق یافتم (البته عامل تعیین کننده یکی اشتراکات فرم اشعاری و دیگری مضامین مشترک اجتماعی سرزمین ما ایران بود) در این بین دغدغه خاطری که همیشه مرا آزار می داد سبب شد تا با یک استاد جوان و پر انرژی و دوره دیده و درس خوانده موسیقی بنام«علی سلیمی» آشنا شده و به کار«ترانه سرائی» به زبان آذری روی آورم، چون که در آن زمان  به رشد و توسعه موسیقی نواحی و یا اقوام ایرانی کمتر بها داده شده و امکانات کافی و لازم (حداقل به منظور مقابله با ابتذالات وهجوم فرهنگی بیگانگان) وجود نداشت.

و من این کمبود را در آن زمان هم مناسب ندیده، خصوصاً در برخورد با شعر و موسیقی همسایگان( هم زبان)اثر شایسته ای نمیدیدم، بطوریکه بدون استفاده از شعر و موسیقی آن همسایگان، جشنها و عروسیهای ما(آذری ها) رونق نیافته و برگذار نمی گردید.

زیرا «عشق ها» و «دردها» وکامیابی های فردی و اجتماعی آنان (بدلیل شرایط سیاسی خاص آن طرف رود) با خواست ها و عشق ها و سلایق ما(در ایران) همگونی نداشت.

این بود که به همراه زنده یاد«استاد علی سلیمی» که استادی کم بدیل در آهنگسازی و موسیقی شناسی آذربایجانی بود، از 1337 صمیمانه همکاری نموده و «ترانه سرائی» را اساس فعالیت ادبی و هنری خود قراردادم و در طی سالیان بیش از یکصد ترانه به زبان آذربایجانی با عناوین و مضامین ایرانی تولید نمودیم که اولین و مشهورترین آن همان«آیریلیق» بوده که به بیش از 56 زبان زنده دنیا ترجمه و توسط خوانندگان بنام در سراسر جهان اجرا گردیده و می گردد.

از انقلاب اسلامی به بعد نیز با سرودن سرودهای انقلابی و در جریان 8 سال دفاع مقدس به همکاری با صدا و سیمای اردبیل ادامه داده و کماکان در خدمت سرزمین پدری و زبان مادری ام در ایران اسلامی می باشم.

ضمناً فارغ از عالم ادبیان هنر، از چهل سالگی به این طرف اقدام به اجرای پروژه‌ای قابل توجه عمرانی نموده و در روستای زادگاه خود امکانات اولیه(از قبیل جاده اسفالت، آب لوله کشی، برق سراسری، مخابرات بین المللی وشبکه گاز طبیعی) ایجاد کرده و نیز با توجه به قرارگرفتن آن در جوار یک آثار باستانی فوق العاده (به نام قلعه بوینی یوغون) آن را به یک روستای نمونه گردشگری استان تبدیل نمودیم، که اینکه بیش چهارصد دستگاه واحد مسکونی شهری در آن ساخته شده است، و قطعاً در آینده نزدیک با استعانت از مساعدت های مسئولین ، یک«روستا- شهر» مدرن را در 12 کیلومتری شهرستان نیر و یورتچی غربی شاهد خواهیم بود.

 

ترانه "آیریلیق، آیریلیق ، آمان آیریلیق" از مشهورترین سروده های ایشان:

 

فیکریندن گئجه لر یاتا بیلمیرم
بو فیکری باشیمدان آتا بیلمیرم
نئیله ییم که سنه چاتا بیلمیرم
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق

اوزوندور هیجرینده قارا گئجه لر
بیلمیرم من گئدیم هارا گئجه لر
ووروبدور قلبیمه یارا گئجه لر
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق

یادیما دوشنده آلا گوزلرین
گویده اولدوزلاردان آلام خبرین
نئیله ییم کسیبدیر مندن نظرین
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق

آیریلیق دردینی چکمه ین بیلمز
یاردان آیری دوشن گوز یاشین سیلمز
دئییرلر اینتظار خسته سی اؤلمز
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق

نئجه کی ائلیمدن آیری دوشندن
سورار بیربیرینی گوروب بیلندن
حسرتله سیزلار یار داییم بو غمدن
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق

ایل لردی اوزاقام آرخام ائلیم دن
بلبلم دوشموشم آیری گولوم دن
جور ایله آییریب شیرین دیلیم دن
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق

اولوبدور بیگانه یاریم_ یولداشیم
غریبه ساییلیر سئوگیم – سیرداشیم
بوجاوان چاقیمدا آغاردیب باشیم
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق

منی آغلاداندان گولوش ایسته رم
آیری دوشنیمله گوروش ایسته رم
حصاری ییخماقا یوروش ایسته رم
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق

سئوگیلیک اولوبدور شانی فرهادین
سئوگی سی هاردادیر، هانی فرهادین
دییه ره ک چیخاجاق جانی فرهادین
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق

 

منبع :نیریمیز

__________________________________________

رجب از نگاه دیگران :

 

رجب ابراهیمی ( فرهاد اردبیلی ) شاعر شعر آیریلیق

شاعری که شعری سرود تا تمام دنیا و تمام خواننده ها آن را بخوانند

۱۳۳۵- نجی ایلین مهر آیی‌نین اوْن‌بئشینده، ، گئجه ‌واختی اردبیلین کوْرابازلی کندیندن کؤچوب، تهراندا یاشایان۲۲یاشلی بیر گنج شاعر ، اؤزو ایله زمزمه ائتمگه باشلادی. اوْ هئچ بیلمیردی سؤیله‌دیگی شعر، ایللر بوْیو یاشایاجاق و آذربایجان خلقی‌نین آیریلیق و حسرت دردلرینی ترنم ائده‌جکدیر. اوْ گنج شاعرین گئجه واختی قوْشدوغو آیریلیق ماهنی‌سی، یاشادی، یاییلدی و هامی آذربایجانلیلارین دیللرینه دوشدو. اوْنون ماهنی‌سینا، قدرتلی بسته‌کار مرحوم اوُستاد علی سلیمی، موسیقی‌ یازدی و بیر چوْخ آذربایجانلی هنر صاحیبی و قدرتلی سسه مالیک‌ اوْلان خواننده، بوُ ماهنینی اوْخودولار. آیریلیق، آمان و یامان اوْلدوسادا، هامی آذربایجانلیلار اوْنو سئودیلر و دؤنه – دؤنه اوْنلا بیرلشدیلر.

۱۳۹۰نجی ایلین مهر آین‌نین اوْن آلتی‌سیندا، تهرانداکی فردوسی سینما‌سیندا، ایکی‌مین آذربایجانلی، آیریلیق ماهنی‌سی و دیگر گؤزل و اورگه یاتیم ماهنی‌لارین شاعری رجب ابراهیمی(فرهاد) دان تجلیل ائتدیلر. بوُ ییغینجاق، فرهادین ۷۷- نجی دؤغوم گونو و آیریلیق ترانه‌سی‌نین ۵۵- نجی یارانما گونو ایله برابر قوُرولموشدور. بوْ مراسیمده، تهران و بوتون آذربایجان شهرلریندن گلن شاعر، یازیچی، هنرمند و هوسکار اشتراک ائتمیشدیر. ییغینجاقدا، حسن مجید‌زاده(ساوالان)، جعفرپور، یاشار، نیراوغلو و بیرنئچه شاعر شعر اوْخودولار. هم‌ده دکترحسین محمدزاده‌صدیق، دکتر سلام‌ا…‌زاده، مهندس یکانلی، خانم شایق و بیر نئچه باشقا قوْناق، دانیشیق آپاردیلار. بوُنلاردان علاوه، مراسیمه قاتیلان بیر چوْخ خواننده و عاشیق، فرهادین ترانه‌لرین اوْخویاراق، جلسه‌نی شنلدیردیلر. بوُ مراسیم، گئجه ساعات دوْققوزدان باشلایاراق، سحر بیریاریمدا، مجلسین اوللیندن سِن‌ده اوْتوران شاعر، فرهاد ابراهیمی‌نین دانشیقلاری ایله سوْنا چاتدی.

بوُ مراسیمی، تهرانداکی “کانون هنرمندان موسیقی آذربایجان” اوْجاغی، بیر چوخ دیگر آذربایجانلی‌نین همتی ایله ترتیب وئرمیشدیرلر. بوُ ییغینجاق، مرتضی مجدفرین توسطی ایله‌‌‌ آپاریلدی.

آیریلیق، ایللر بوْیو آیریلیق و حسرت دوُیغولارینی ترنم ائتسه‌ده، فرهاد ابراهیمی‌نین ۷۷- ایللیگی گئجه‌سینده، بیرلیک یاراتدی و آذربایجانین دؤرد بیر یانیندان بوُ سالونا ییغیشان آذربایجانلیلار بیرلیکده آذربایجان آدینی ترنم اتئدیلر. مراسیمین قیراغیندا، شاعرین ” آیریلیق” آدلی کتابی‌دا آچیقلاندی. بوُ کیتابی، تهرانداکی پینار نشریاتی چاپ ائدیبدیر. بوُرادا، کیتابین جیلدی‌نین شکیلینی سیزه گؤسته‌ر‌ه‌‌رک، آیریلیق شعرینی ده کامیل صورتده گتیریریک؛ ایندییه قَدَر ماهنیلاردا ، عمومیتله بوُ شعرین ایکی یا اوچ بندینی دینله‌میشیک

بو متنین منبعی :http://gholenji.blogfa.com

___________________

 دانلود آهنگ آیریلیق

آیریلیق ترانه سی . برای دانلود اینجا کلیک کنید

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">